بم زنده است
ما کجاییم
کجای زمین
کجای زمان
زمین می لرزد
ما در بم ایم
در بم می گرییم
خزان می آید
بادها شدید تر
باد گیر ها ریخته
دیگر گربه ای نمی آید
سگی نمی رود
موشی و وهوشی
جنبی و جوشی
بی بی جان می گفت
هر وقت به ارک می روم می گریم
پرسیدم چرا
گفت ... چون تنها جایی بود که داشتیم
و حال فرو ریخته
آفتاب تند است
نگهبان پیر ارک دیگر کسی را ندارد
پنج نفر عائله داشت... و حالا دیگر هیچ
سرش را میان دو دست می فشارد
دیگر کسی را ندارد
لرزش خفیف زمین…
زخم صورت محمد
زخم عجیبی ست
محمد این زخم چیست
عفونت پوستی خانم
از زمان زلزله
کوچه ها خاکی
محوطه ها
و فاصلۀ خانه ها
خاک ولو ... لغزان... پودر
چرا ... چرا پاهایم در خاک فرو می رود
زمین می لرزد
می فهمم که در بم ام
شهر بسته است
شعر تعطیل است
هتل آزادی با چند ترک
با چند ترک کوچک
با چند ترک بزرگ
برجا و بر پاست
ساختمان های کوچک آجری
بناهای بزرگ اجری…
تریاک کیلویی چند
در بم هر وقت زلزله می آید
قیمت تریاک فرو می ریزد
برج و بارو فرو می ریزد
مردم در بم چگونه کار می کردند
مردم در بم چه کار می کردند
چرا بم تریاک
چرا بم هرویین
بم معدن تریاک است خانم
بم معدن تریاک
اول این جا ... بعد همه جا
زمین زیر پایم می لرزد
می فهمم در بم هستم
نه جغد و نه کلاغ
نه سگ و نه واق
چرا بادمجان بم آفت ندارد
چرا در بم طلاق کم است
چرا در بم کار کم است
چرا بم بزرگ است
آب از کجا می آید
نان از کجا می آید
مهریه دختران چیست
حامی دختران کیست
زمین می لرزد… زمین می لرزد
من هنوز در بم
بم هنوز در من
می گریم... می گریم
پسران ده ساله
پسران دوازده ساله
پسران سیزده ساله
چرا پسران بم در پرخاش
چرا پسران گلاویز
چرا پسران عاصی
چه شده ... چه شده
پدرانشان در چه کارند ؟
پدرانشان در چه کارند !
پدرانشان در زندان اند
آه بم ...آه بم... آه بم
چقدر قصه داری
آه بم ... آه بم ... آه بم
چقدر غصه داری
دندان هایش سیاه بود
دندان هایش کم بود
موهایش رو به سفیدی
موهایش زیاد بود
تکیده بود… تکیده بود
دنیا دنیا غم ... از گلویشان آویزان
ای سرزمین سوخته…
ای سرزمین سوخته
چه بر سرت آمده
چه برسرت خواهد آمد
آب نیست… نان نیست
کار نیست… تریاک هست
زمین می لرزد
زمین می لرزد
بم در من است
فرح نوتاش
بم مهر ماه 1383
کتاب شعر فارسی 5
www.farah-notash.com