به نام انسانیت
به تمام احزاب و سازمان های کمونیست وسوسیالیست جهان
فرح نوتاش جبهۀ جهانی ضد امپر یالیست قدرت زنان وین اول اوت 2021
سئوال این است: آیا از اسلامیست ها در برخی از مناطق حمایت بشود یا که حمایت نشود؟
برخی از رفقای ما با ارجاع به اظهارات لنین در مقالۀ ” نگرش حزب کارگران نسبت به دین” نوشته شده به تاریخ سوم دسامبر 1895 در نوایا ژیزن، از برخی از اسلامیست ها ، مثل رژیم ملا ، حماس، حزب اله حمایت کرده اند و شاید هم اکنون بخواهند از طالبان حمایت کنند
با بررسی شفاف و عمیق اظهارات لنین کبیر، می توان دید که او در این مقاله روی سخنش به کارگران منفردی است که با اعتقادات مذهبی، ولی اساسنامه و برنامۀ حزب کارگران را پذیرفته اند ، بنابراین به عضویت در حزب کارگران پذیرفته شده اند. و مشکل مذهبی بودنشان به دلیل عضویت در اجتماع حزبی ، دیگر مسئله شخصی اشان نیست. و مشکل حزب است.
لطفا توجه بفرمائید: او راجع به اعضاء و افراد منفرد صحبت می کند. او از جنبش ها و سازمان های مذهبی که در راه سلطه و حکومت بر اجتماع هستند و می خواهند زیر نام خدا مرتکب همه نوع جنایت و فساد شوند سخن نمی گوید.
او بطور روشن از کارگرانی حمایت می کند که هنوز امکان شناخت حقایق راجع به تکامل را نداشته اند. او حتا دیگر مسئله را، مسئلۀ فردی آنان نمی داند و مسئله حزبی می داند. و راه حل را انتشار کتاب های علمی معرفی می کند.
ولی امروز بعد از 42 سال تجربه رژیم ملا و حاکمیت وحشتناک آنان، و جهنم واقعی که از ایران ساخته اند، و جامعه ای که تحت سلطۀ ظالمانۀ و فاشیستی آنان براستی ویران شده است، حمایت از آنان با ارجاع به لنین، به عنوان احترام به عقاید مردم ، نه تنها خیانت به لنین که فریب جهان نیز محسوب می شود. و این شامل حال به اصطلاح کمونیست هایی که از حمله داعش علیه بشار اسد دفاع می کردند نیز می شود.
امروز دیگر کاملا روشن شده است که هر کدام از این اسلامیست ها برای متوقف کردن مبارزات علیه سرمایه داری و امپر یالیست ها ایجاد شده اند.
امروز این دیگر بر همه روشن است که تمام این اسلامیست ها برای این ایجاد شده اند که امکان نجات امپریالیست ها را فراهم آورند تا آن ها نفسی به راحتی بکشند.
امروز دیگر این بر همه روشن است که هر کدام از این اسلامیست ها ابزار کاری و نوکر این یا آن امپر یالیست هستند.
رژیم ملا در زمان ریاست جمهوری اوباما، توانست بیش از 4000 نفر از فرزندان ملایان را با میلیارد ها دلار در حساب بانکی هر کدام به آمریکا منتقل کند. این چهرۀ واقعی آمریکا و ملایان است.
حماس در دهۀ 1980 با حمایت اریل شارون ایجاد شد. و از زمان تولد اسلحه و پول از رژیم ملا دریافت کرده است. حماس توسط مردم فلسطین انتخاب نشده است. اگر بودجه اش قطع شود ، آنوقت اعتقاداتشان نیز محو خواهند شد. در مورد حزب اله لبنان، حوثی های یمن ، حشدالشعبی عراق ، طالبان در افغانستان و سازمان هایی این چنین در آفریقا نیز چنین است . قدرت و فعالیت این سازمان های مذهبی وصل به بودجۀ ملی ایران است. ایرانی که فرزندان خودش از گرسنگی و تشنگی در حال مرگ هستند.
لنین هرگز در رابطه با جنبش ها و حکومت های مذهبی که همگی ساختۀ امپریالیست ها هستند توصیه ای برای محترم شمردنشان بخاطر عقاید مردم نکرده است. این ها همه با حقه های متفاوت، به مردم مناطق مختلف تحمیل شده اند، مثل روسری زنان و چیز های دیگر. حتا مردم در میان مذهبیون حق انتخاب نیز ندارند. نگاه به کودتای انتخاباتی در دورۀ انتخاباتی احمدی نژاد و رئیسی بکنید. در نوار غزه هم جز این نبوده و نیست.
هر گونه سوء تعبیراز حرف های لنین و حمایت ازهر نوع سازمان اسلامیستی با تمامیت طیف عظیم ضد انسانی آن ها، با ارجاع به احترام لنین به باور های مذهبی افراد، نه تنها خیانتی عظیم به لنین است، بلکه بطور وحشتناک، فضاحت بار،غیر اخلاقی و بیشرافتی است. و عین دفاع از امپر یالیست است.
با نقل قول از لنین، که یک ضد امپریالیست خالص بوده، تمام بیماری امپریالیست ها را، مورد حمایت قراردادن وحشتناک است.
اجازه دهید همه ما، یک بار دگر با نگاهی عمیق به بدبختی بزرگ و فاجعه کشندۀ ایران نظری بیاندازیم و یک بار دیگر بیاموزیم که مذهب افیون توده هاست.
اجازه دهید همه ما بازی امپر یالیست ها را پشت این بدبختی ها، برای نجات زندگی کثیفشان ببینیم.
اجازه دهید هرگز از جنبش های ساخت امپریالیست ها علیه کمونیسم و سوسیالیسم و جنبش های مترقی حمایت نکنیم.
معنای حاکمیت برای شارلاتان های اسلامیست
آزادی در قتل ودزدی
و انحصاری کردن امکانات زندگیست
و معنای حاکمیت اسلامیست ها
برای مردم
آزادی در مردن از
گرسنگی … و تشنگی ست
www.farah-notash.com
Women’s Power
نگرش حزب کارگران نسبت به مذهب
ن- لنین
نوایا ژیزن سوم دسامبر 1895
تا آنجائی که به حزب سوسیالیستی پرولتاریا مربوط است، مذهب یک امر خصوصی نیست. حزب ما اجتماع مبارزین پیشرو، دارای آگاهی طبقاتی برای رهائی طبقۀ کارگر است. چنین اجتماعی نه میتواند و نه باید نسبت به فقدان آگاهی طبقاتی جهل و یا شریعت، مخالف تکامل بشر، در شکل اعتقادات مذهبی بیاعتنا باشد. ما خواستار انحلال رسمیت کلیسائیم تا بتوانیم با غبار مذهبی با اسلحه خالص ایدئولوژیک و فقط ایدئولوژیک از طریق مطبوعاتمان و بوسیله سخنانمان مبارزه کنیم. ولی ما اجتماع خود، حزب کار سوسیال دمکراتیک روسیه، را دقیقا به خاطر چنین مبارزهای علیه هرگونه حقهزدنهای مذهبی به کارگران بنا نمودیم. و برای ما مبارزه ایدئولوژیک یک امر خصوصی نیست، بلکه امر تمام حزب، تمام پرولتاریاست
اگر این چنین است پس چرا ما در برنامۀ خود اعلام نمیکنیم که خدانشناس هستیم؟ چرا ما پیوستن مسیحیان و دیگر معتقدین به خدا را به حزبمان قدغن نمیکنیم؟ جواب به این سئوال در خدمت تشریح تفاوت مهمی که در نحوه طرح مسالۀ مذهب بین بورژوا دمکراتها و سوسیال دمکراتها وجود دارد، قرار میگیرد.
تمام برنامه ما بر مبنای جهانبینی علمی، و بیش از آن، ماتریالیستی قرار گرفته است. بنابر این تشریح برنامه ما ضرورتاً شامل تشریح ریشههای حقیقی تاریخی و اقتصادی غبار مذهب میگردد. ترویج ما ضرورتاً شامل ترویج خدانشناسی است، انتشار نشریات علمی مناسب، که حکومت استبدادی فئودال تا بحال جداً منع و مجازات مینموده است، باید اکنون یکی از زمینههای فعالیت حزب ما را تشکیل دهد. ما هم اکنون احتمالاً باید اندرز «انگلس» را که وی زمانی به سوسیالیستهای آلمان داد، عملی کنیم، نشریات روشنگران و خدانشناسان فرانسه قرن هجدهم را ترجمه و وسیعاً توزیع کنید.
لیکن در هیچ شرایطی ما نباید به این اشتباه دربهغلطیم که مساله مذهب را تجریدی، به صورت ایدالیستی، به عنوان یک مسالۀ روشنفکرانه که به مبارزه طبقاتی نامربوط است، طرح نمائیم. آنطور که دمکراتهای رادیکال از میان بورژوازی اغلب چنین میکنند. این احمقانه خواهد بود که فکر کنیم که در جامعهای که بر پایه ستم و خِرِفت نمودن بیپایان تودههای کارگر بنا شده است، تعصبات مذهبی را میتوان با شیوههای ترویجی خالص از میان برداشت. فراموشکردن اینکه یوغ مذهب، که بر بشریت سنگینی میکند، صرفاً نتیجه و انعکاس یوغ اقتصادی در جامعه است، کوتهنظری بورژوائی خواهد بود. هیچ تعداد جزوات و هیچ مقدار موعظه، پرولتاریا را روشن نخواهد کرد، اگر وی از طریق مبارزۀ خود علیه نیروهای سیاه سرمایهداری روشن نشود. اتحاد در این مبارزۀ واقعاً انقلابی طبقۀ تحت ستم برای ایجاد بهشت بر روی زمین برای ما مهمتر از اتحاد عقیدۀ پرولتاریا در مورد بهشت برین در آسمانهاست.
این است دلیل اینکه چرا ما در برنامه خود خدانشناسی خود را طرح نمیکنیم و نباید بکنیم؛ این است دلیل اینکه چرا ما نباید پرولترهائی را که هنوز بقایای تعصبات قدیمی خود را حفظ کردهاند، از پیوستن به حزبمان منع کنیم. ما همواره جهانبینی علمی را تبلیغ خواهیم کرد و برای ما مبارزه علیه ناپیگیری «مسیحیان» گوناگون اساسی است. ولی این به هیچوجه به این مفهوم نیست که مسالۀ مذهب باید به مقام اول ارتقاء داده شود. جائی که اصلاً بدان متعلق نیست، و نیز بدین مفهوم نیست که ما باید اجازه دهیم تا بین نیروهای واقعاً انقلابی مبارزه اقتصادی و سیاسی به خاطر افکار درجه سوم و یا ایدههای بیمعنی که به شدت اهمیت سیاسی خود را از دست داده، به سرعت به مثابه زباله به وسیله خود تکامل اقتصادی به دور ریخته میشود، تفرقه افتد.
در همه جا بورژوازی ارتجاعی میکوشد، و در حال حاضر در روسیه نیز شروع کرده است، به تفرقۀ مذهبی دست زند – تا بدین ترتیب توجه تودهها را از مسائل واقعاً مهم و اساسی اقتصادی و سیاسی، که در حال حاضر توسط پرولتاریای روسیه که در مبارزه انقلابی متحد شده، در عمل حل میشود، منحرف نماید. این سیاست ارتجاعی تفرقهافکنی در میان نیروهای پرولتری، که امروزه عمدتاً در کشتارهای باندهای سیاه متجلی میشود، ممکن است فردا فرمهای ظریفتری را طرحریزی نماید. ما در هر حال بوسیلۀ تبلیغ جسورانه، پیگیرانه و آرام اتحاد پرولتری و جهانبینی علمی با آن مقابله مینمائیم تبلیغی که با هرگونه تحریکات – تفاوتهای ثانوی بیگانه است-.
پرولتاریای انقلابی در تبدیل مذهب به یک امر کلاً خصوصی تا آنجائی که به دولت مربوط است، موفق خواهد شد. و در این سیستم سیاسی منزه از کَپَرَکِ قرون وسطیای است، که برای انهدام بردگی اقتصادی، این منشاء واقعی فریب مذهبی بشریت پرولتاریا به مبارزهای وسیع و علنی دست خواهد یازید.