کیست فریاد رسش
گیوتین طلاق خلعی
مانده زن در پس در
و نگاهش نمناک
با نفس های حزین
می سراید...
سرود سرو شکسته غمناک
بر سر کوچه تنگ
آنچه باقیست...
از شاهراه فراخ آرزوهای قشنگ
آه جانسوز ستمدیدۀ تاریخ
می شکافد دل هر آجر و سنگ
کودکش در خانه
بار دیوار کشد بر شانه
دو فروغ دیدگانش
افسرده...بی پناه و خسته
و دلش در غرقابۀ خون بنشسته
چهره اش پریده رنگ
در فضای سرد و ساکت تنهایی
لب بر هر سخنی بسته
و در حیرت این سرنوشت مبهم و تاریک
به ایام نظر تنگ
همچون ترکۀ نازک
برتارک هستی روسته
قلب مادر به تپش در خانه
جان کودک ز جداییی به فغان
در فکر رها گشتن از این دور زمان سلانه
و پیوند دو حلقۀ گمگشته
از زنجیرۀ طولانی آه
بر گنبد تاریک
و غبار آلوده و دلگیر گذر گاه
جان زن در فریاد از آن همه رنج...
از کتک از تهدید... از ارعاب
از ستم وز دشنا م
از حرمت بشکستۀ اوی انسان
خشمگین و معترض
بر خوی تازه طلب و خوشگذران همسر
در دادگاه
قانون طلاق خلعی
فرزند ...مهر ...خانه
آنچه که آندو با هم اندوخته اند
آنچه را که با هم ساخته اند
یک جا به شوی او داده
سال هاست زن دارد
پنجه در پنجۀ کار
کار بی اجرت و مزد
بردۀ مطلق کار
شانه اش جایگه دائم بار
حال...بی خانه ...بی فرزند
با دستان تهی...بی حامی
خسته از رنج عمیق پیکار
بر سر کوچۀ تنگ
برخاکستر...
روزهای تلخ و سیه بگذشته
بر سال هایی که ربوده
همه چیز و رمقش از کف
با اندوه و غمی ژرف می نگرد
دست ایام بشسته شبق از موی سرش
و پژمرده ارغوان شاداب گونه اش
در حسرت بودن
با کودک بی پناه و بی حامی خود می سوزد
کیست فریاد رسش
کیست فریاد رسش
فرح نوتاش
تهران فروردین 1371
Book 1
www.farah-notash.com