کمدی تسیپراس و یونان
فرح نوتاش جبهۀ جهانی ضد امپریالیست قدرت زنان 18 جولای 2015
نطق آتشین الکسیس تسیپراس نخست وزیر یونان از حزب سیریزا قبل از همه پرسی، در تشویق مردم به دادن رأی نه، در رد طرح ریاضت اقتصادی فرمانروایان یورو بود. ونیز همه شاهد شادمانی بی پایان او بعد از وصول رأی نۀ 61% مردم یونان بودند .
لیکن وقتی او و اکثریت مجلس حامی او، (همراه با سخنرانی رئیس مجلس یونان، خانم زوی کنستان توپلو، که برای آگاهی مردم جهان به زبان های مختلف ترجمه می شد و در رد طرح ریاضت اقتصادی تحمیلی توسط اتحادیه اروپا بود) طرح را پذیرفتند ، کمدی تسیپراس که در تاریخ سیاست جهان بی سابقه است شکل گرفت.
در یونان ، درمهد تولد دمکراسی، مبنای حاکمیت بر رأی اکثریت بر اقلیت گذارده شده است. و حال، در مقابل چشمان نگران جهانیان، با نادیده گرفتن دمکراسی، رأی اقلیت بر اکثریت تحمیل شد! گاهی اوقات به بعضی از رویداد ها می توان یک عمر خندید. او که مشوق مردم به دادن رأی نه بود، خود رأی آری داد !
تسیپراس با رد ریاضت اقتصادی و در خواست 50 میلیارد یورو وام سالانه به مرکز اتحادیه اروپا در بروکسل رفته بود و در بازگشت با دستان تهی، مبتکر همه پرسی شد. بعد از همه پرسی، در اتحادیه کمک 90-88 میلیارد یورو تا سال 2018 تخمین زده شد. ووقتی تسیپراس شرایط ریاضت را پذیرفت و ضایع شد، مبلغ 7 میلیارد پیشنهادی، و آن هم مشروط به رأی مثبت پارلمان های کمک دهنده سقوط کرد. البته شرط دیگر نیز، ارائۀ برنامۀ اجرایی در مدت محدود روزهای آینده، از شرایط اساسی بعدی بود. وبا نادیده گرفتن رأی مردم چهرۀ سیاسی تسیپراس چنین در هم شکسته شد. شادی پیروزی از کسب آرای نۀ مردم بر آری، بعد ازرأی آری تسیپراس به ریاضت اقتصادی، در خیابان های آتن، تبدیل به خشم خروشان کارگران یونان برهبری حزب کمونیست و تظاهرات خشونت آمیز جوانان حزب سیرزا با بکار بردن کوکتل مولوتف شد. حزب کمونیست یونان خواهان نۀ راستین، بریدن از حوزۀ یورو و ابطال تمامی بدهی ها و قراردادهاست. حال آنکه اتحادیه اروپا در دوبخش ، اخراج یونان برای 5 سال به جلوداری آلمان و بعضی ممالک از یکسو وتمدید حضور یونان در اتحادیه به حمایت فرانسه و ایتالیا از سوی دیگر تقسیم شده است.
وضع سیاسی هر کشور بر محوری که در یک سو وابستگی و در سوی دیگر استقلال را بر شانه دارد نمودار است. استقلال بر سه رکن اساسی استوار است.
استقلال اندیشه، استقلال کارایی و استقلال اقتصادی
ضعف در هر کدام از این ارکان، عقربه را به سوی وابستگی می چرخاند. و امپریالیسم برای سلطه، در ایجاد ضعف درهر کدام جداگانه سرمایه گذاری و فریب کاری می کند. تزریق انحرافات در ایدئولوژی با همین هدف صورت می گیرد. و تخریب کارخانه ها توسط داعش بمجرد حمله و اشغال در تمام ممالک، نیز از اهداف سلطۀ نزول خواران است. در سرمایه داری حرف اول را کسی می زند که پول نقد دارد . این قرض دهنده است که همواره شرایط را تعین می کند. وهمین جاست که خفت شروع می شود. و امپراتوران همواره با دو هدف سلطه و گرفتن نزول های تصاعدی وارد میدان می شوند. پس برای نجات یک راه بیشتر باقی نمی ماند. قطع کامل و پشت کردن به آنان . بازی میانی (اصلاح طلبی)، جز بند و بزک و به تعویق انداختن حل اساسی مشگلات چیز دیگری نیست. فریب از اهرم های سیاستمداران سرمایه داری است. اتحادی ملی که تسیپراس به آن تکیه می کند، اتحاد با جناح راست است. یعنی قبول ریاضت و وابستگی و اسارت ملت یونان. (شعار ما بدهی نداریم ) شعاری بود که تسیپراس را به قدرت رساند، ولی در کوتاه مدت، چانه زنی بر سر شرایط پرداخت بدهی شروع شد!
در این میان تهدید های فرمانروایان یورو را برای تحمیل ریاضت اقتصادی و یا بکار بستن راه های دیگرفشار، نباید نادیده گرفت.
* در میان مقالات راجع به یونان، پشت پردۀ قروض یونان ، نوشتۀ بی سرو ته (تی یری میسان در ولتر نت) ، و ترجمۀ آن در یکی از سایت های فارسی ، مثل مقالۀ هفتیر کشان اسلامی در همین سایت در کمک به صهیونیسم است. اگر چه صاحب سایت ترجمه های بسیار و خوب نیزدارد.
توضیح در مورد اظهارات آن مقاله :
جوزف ریتینگربنیان گذار بیلدربرگ فاشیست لهستانی نبوده بلکه صهیونیست لهستانی و فراماسیون بوده است. وبا هدف ایجاد دولت پنهان جهان، بیلدر برگ رادر1954 بنیان گذاری کرده است. امروز این صهیونیسم است که رهبری امپریالیسم را به عهده دارد . و آن هایی که حتا از آوردن نام صهیونیسم در نوشته های خود فرصت طلبانه پرهیز می کنند و کرده اند و آن را مذهبی می بینند و خود را چپ می نامند خوب می دانند که صهیونیسم ایدئولوژی سکولار است و بزور پشت ماسک جهودیت خود را پنهان می سازد . وسکوت محض در برابر جنایات اسراییل، در حمایت از صهیون امپریالیسم است.
کمک امپریالیسم به فاشیست ها در اکراین، بخاطرحضوراپوزیسیون موجود است و نه هارمونی. هر چند که با استقرار ناتو در اکراین ، آنچه را که می خواهند به همان فاشیست ها دیکته می کنند. نئوفاشیست ها در ممالک دیگر مخالف آمریکا و ناتو هستند.
و از فاشیست های اوکراین جانب داری نمی کنند.
آیا نجات ملل، بجز سر نگونی امپریالیسم متصور است؟
www.farah-notash.com Women’s Power