پوران سلطانی
...نو عروس مرتضی کیوان
بر تو درود
ای نو عروس دشت عشق
عروس استوار و پایدار شهرعشق
در تب ارغوان سرودهای عشق
که نمرد ستارۀ تو هرگز... درسپیده های صبح
همراه عشق تو... جاودانه گشت
درزیبایی تو ... و در استواریت
ای نو عروس دشت عشق
چه زیباست بردباریت
تو وارسته ترین سمبل
که رها نکرده ... نه شکسته هرگز
و فرو نه نشسته...بغض
صبوری تو...
که نه... هر سروی چون تو صبور
نه هر صبوری چون تو همیشه عاشق
قلب فروزان تو
جایگاه یاد او
عشق او
و او...
ای زیبا ترین تندیس وفا
وفای مجسم
رقص شبق گیسوانت ... در وزش های نسیم
و درد ذره ذره های غم بزرگ تو
در گلوی زمین
وخاکستر زمان ... در رقص گیسوان تو
درمعبر نسیم
که نه روزنه ای به نور
این کیست چنین خشم گین ...
ایستاده در هدیۀ تمام زمان
تنها گریستن...تنها نگریستن
به پیوند جاودانۀ عشق
و ماندن
و ماندن در یگانگی
ای خجسته وجود
ذره ذره های غم ات
و گذر لحظه های زمان بر گلو گاه تو
بر قلب تو
و قطرهای پنهان اشگ هایت
چه شفاف
تو ای طنین مجسم زیباترین سرود عشق
خشم آتشین عصیان بی صدا
هموار نبوده هرگز
این بغض پایدار
تو... در لایتناهی عشق
تکرار می شوی
وبا پایداریت
بدل به حقیقت بودن
ستارۀ می شوی
بر تو درود
ای معنای خجستۀ بودن
بر تو درود ای سرافراز سرو ایستاده
بر تو درود ای نبض تپندۀ همیشه عاشق
فرازت بر قلۀ عشق چه زیبا
و چه بی همتا...
و چه مبارک است دیدارت بر عاشقان
بر تو درود ای خجسته وجود
فرح نوتاش
تهران خرداد 1377
Book 2
www.farah-notash.com