هیروشیما

هیروشیما

در یاد بود فاجعۀ هیروشیما ... 6 اوت 1945

 

من ترا بیاد می آورم

من ... ترا بیاد می آورم

من... با تو آه می کشم

من با تو ... می گریم می گریم می گریم

هیروشیما

 

آنگاه که پرندگان ...

در آبی های آسمان ...

به پرواز در می آیند

با آهی عمیق

می گریم ... می گریم هیروشیما

که چرا...

هیروشیما

 

هنگامی که باد ...

در چمنزار ها به نجوا در می آید

و بر پنجره های باز

پرده ها را ... به حرکت می دارد

من می گریم... می گریم

که چرا ...

هیروشیما

 

روز 6 اوت...

هنگامی که خورشید به طلوع می خیزد

و اندازه های قارچ اتمی....

رو به گسترش است

من می گریم...می گریم

که چرا...

هیروشیما

 

ما...باید اسم آنان را

برای دریافت جایزه ...

بر یخ بنویسیم

که این ابلیسان... این شکارچیان نفت

همان ... قارچ کارانند

و من... می گریم ...می گریم

از اعماق قلبم ...

آه... هیروشیمای من

آه هیروشیمای من

 

 

ترجمه از سروده به انگلیسی

فرح نوتاش

وین 06. 08. 2004

کتاب 5

www.farah-notash.com

Comments are closed.