فوتبال و بازی در زمین ما

فوتبال و بازی در زمین ما

فرح نوتاش           جبهۀ جهانی ضد امپریالیست         قدرت زنان        وین 26.06.2018

 

من نه هیچوقت فرصتی برای تماشای فوتبال داشته ام و نه هرگز در تب و تاب برد باختی بوده ام . ولی دوشنبه 25 ژوئن به دلائلی خود را موظف به دیدن بازی ایران و پرتقال در جام جهانی فوتبال دیدم. و تلاش فوتبالیست های ایران را بسی بالاتر از، تلاش برای برد یک بازی یافتم .

و آنچه که هم اکنون مرا بر نوشتن این سطور وامی دارد نه تحسین و ستایش، و نه انتقادی بر بازی این تیم یا آن تیم است. مسئله من حضور مدام هر دو تیم در زمین بازی تیم ملی ایران بوده است .

آیا زمین بازی انعکاس واقعیت بیرونی بازی دولت های خارجی در زمین کشور ایران نیست؟

چگونه می شود پدیده ها را منفرد و مجزا از یک کل دید و انتظار داشت.

آیا این تهاجم و سلطه، و این حالت مدام دفاعی در مقابل ، در تمام عرصه های زندگی بر ملت ایران تحمیلی نیست؟

آیا این عدم تهاجم برای ضربه زدن و به نوعی مدارا ، به دلیل سرکوب مدام دولت های وابسته در ایران ذاتی ما نشده است؟

این عدم انبساط شخصیت ملی و فردی زچه روست؟

آیا سرکوب دائم ملتی بی سلاح، فقط عرصۀ دفاع را فعال نمی کند؟ و بخش انتقام غیر خلاق و منفعل نمی گردد؟

آیا تمام زمینه های زندگی مغلوب این تهاجم پیوسته نشده و نمی شود ؟

این زورگویی کریه و مطلق و سلطه در تمام ارکان زندگی، از خانه و دبستان تا پایان زندگی ، شخصیت ملی ما را سرکوب و ویران نکرده است؟

آیا این زور و سلطه، اعتماد بنفس ملی ما را در هم نکوبیده است؟

چرا مردم ما با سینۀ افراشته راه نمی روند؟ مردم ما اگر چه هر گز بر زبان نمی آورند ولی تحقیر را تا مغز استخوان احساس کرده و می کند.

آیا این عقب بردن و عقب نگه داشته شدن به تحقیر ملی دامن نزده است؟

آیا سلطۀ امپریالیست ها توأم با تحقیر ملل و خرد کردن غرور ملی آنان نیست؟

چرا ما باید با این خوره ایکه قرن هاست به جانمان افتاده بسر برده باشیم ؟

آیا برد به غیر از احاطه به تکنیک بازی، نیازمند شخصیتی از جنسی دیگر نیز هست؟

آیا بازی مدام در زمین ما ، نشان کمبود های بسیار جدی در شخصیت ملی ما نیست؟

آیا تلاش فوتبالیست های ایران ، سعی در احیاء غرور سرکوب شدۀ ملت ایران نبوده است؟

آیا رنج سفر تمام ایرانیان گرد آمده از سراسر جهان در روسیه برای تشویق فوتبالیست ها، فقط برای دیدن و حضور در یک بازی بوده و یا تأثیر گذاری بر زدودن سرکوب دائم ملتی؟

آیا اشکهای که نقش پرچم را از صورت آن مرد ایرانی حامی تیم ملی می شست، فقط برای خروج از مسابقات بود یا دردی بس عظیم تر، حرمان و حسرت و سرکوبی بس عظیم تر پشت آن خانه کرده بود؟ و نیاز درونی او زدودن تحقیر قرن ها و افراشتن پرچم افتخار بر قلۀ شکوه سربلندیها بود؟

آیا درد فوتبالیستی که گل اش بیرون از دروازه نشست و زانو زد ، فقط برای این جزیی انحراف بود ، یا برای شانس بر باد رفته در احیاء غرور سرکوب شدۀ ملتی؟ که این چنین زار می گریست؟

برای این که ما نیز در زمین تیم مقابل بازی کنیم

برای این که ما نیز در تمام عرصه های زندگی به حق انسانی خود فائق آییم

برای این که به اعتماد نفس ملی دست یابیم و ریشه های تحقیر را از جان ملت خود در تمام زمینه

ها بزداییم ،

ما نیاز به دفع تمام سرکوب کنندگان غرور ملی و شخصیت فردی ، اعم از امپریالیست ها

وملایان داریم.

سپاس بی پایان از تیم ملی ایران و مربی آنان، برای تلاش در نهادن مرحمی بر زخمهای بس عمیق ملت ایران

 

 

www.farah-notash.com

Women’s Power

Comments are closed.