ما کاشفان پر تأخیر تزویر ها
در سلطۀ دروغ
و سلسله پاتک های پیاپی ... اینجا و آنجا
بی وقفه... بی شمار
گویی هزاره ها گذشته ...
ز خلع سلاح ما ن
لیک باورش برایمان محال
و ... زهر لزج چرک کریه دروغ
که می پاشد در گشودن حلق
بر تارو پودمان ...بودو نبودمان
نفس می کشد هنوز
امپریالیسم
این هیولای پر زچرک و خون
ببازی گرفته ...
وجود انسان و می خندد
بر ساده انگاری
بر باور و بلاهت عام
و تحلیل های مکرر خام
این تاترسیاست و بازی
خورده گوشت و پوستمان
فرسایش رسیده به مغز استخوانمان
نمی دارد دست... ز هستی مان
دارد درو می کند انسان ز روی زمین
و ما ایستاده....
ناظران خاموش صحنه ایم
یا که واقف بر کنش خنثای فریاد بی عمل
فرح نوتاش
وین 17.05.2015
کتاب 7
www.farah-notash.com