عشق مرد بود و دختران عروس
تاجی از دلار بر سر می نهادند
جوانان با احترام
کلاه از سر هم بر می داشتند
در قهقهۀ گشاد سوداگران
کودکان گرسنه
به افزایش مکرر دندان طلا متحیر
و مادران بی شیر
با انزجار روی گردان
دلالان بی ریشه در دانش
تکیه بر مسند تفاخر می زدند
در تزیین گل سرخ
برگ های سبز عمو سام ...
از ین و فرانک و مارک ... محبوب تر بود
کشتی فرهنگ ...
با دکلی ... و باد بانی واژگون
بر گل نشسته بود
عشق مرده بود ...
و دیگر هیچ کس... ازدیگران نمی پرسید
که چرا ...
همه گان جامۀ سیاه بر تن دارند
فرح نوتاش
تهران تابستان 1374
Book3
www.farah-notash.com